کسی که مرا طلب کند می یابد و هر که مرا یابد میشناسد و هر که مرا شناخت دوست دارد و هر که مرا دوست دارد به من عشق میورزد و هر که به من عشق ورزد من هم به او عشق میورزم و هر که را عاشق شوم میکشم . هر که را بکشم خونبهای او بر من است وهر که خونبهای او بر من باشد خودم خونبهای اویم. (حدیث قدسی لمعات عراقی)
عاشقان در سیل تند افتاده اند بر قضای عشق دل بنهاده اند
مولوی
کلمه عشق از عشقه گرفته شده آن گیاهی است بنام لبلاب چون بر درختی پیچد آنرا بخشکاند. عشق صوری درخت جسم صاحبش را خشک و زرد رو کند، اما عشق معنوی بیخ درخت هستی اعتباری عاشق را خشک سازد و او را از خود بمیراند.
به عقیده صوفیه اساس و بنیاد جهان هستی بر عشق نهاده شده است جنب و جوش و روشنایی سراسر عالم از پرتو عشق است ، و کمال واقعی را در عشق باید جستجو کرد.
در عشق طبیعی عاشق معشوق را برای خود میخواهد.
در عشق روحانی عاشق معشوق را هم برای خود و هم از برای معشوق میخواهد.
در عشق الهی عاشق معشوق را نه برای خود بلکه برای معشوق میخواهد.(شرح لمعات شاه نعمت الله ولی)
از کتاب خرابات دکترنوربخش