بر اساس انچه نوشتيم بايد گفت بر خلاف آنچه كه روزنامه هاي اصلاح طلب از آن به عنوان اعتلاف ياد مي كنند، كنار كشيدن عارف به نفع روحاني يك اعتلاف نيست بلكه حركتي است از روي اجبار كه با روشن شدن شكست آماري در برابر روحاني مورد پذيرش قرار مي گیرد. در غير اين صورت روحاني و عارف بايد قبل از اينها به اجماع مي رسيدند و هم نظر مي شدند.
در اين بين وضعيت اردوگاه اصولگراها هم تقريبا با وضعيت اصلاح طلبان فرقي ندارد به طوري كه ولايتي و حداد عادل و قاليباف هم در شرايطي مشابه با آنچه گفتيم گرفتار هستند. چراكه از هم اكنون وضعيت نظرسنجيهای مربوط به هشت کاندیدا نشان مي دهد كه رقابت اصلي بين سه نفر بيشتر نيست و بقيه كانديداها اگر هزينه اي كنند يا از جيبشان رفته و يا اينكه اداي تكليفي است كه در آخرت به دردشان خواهد خورد. البته در اين بين يك احتمال هم وجود دارد و آن اینکه كه حداد عادل و ولايتي تا كار از كار نگذشته، با قاليباف كنار بيايند و سهمي داشته باشند در كابينه دولت فرضي آينده قاليباف!.
خلاصه اینکه با توجه به جو عمومي جامعه و در نظر گرفتن نظرسنجيها در بيشتر سايتهاي اصلاح طلب و اصولگرا و دولتي! مي توان نتیجه گرفت كه احتمالا آقايان محسن رضايي، ولايتي، حداد عادل، عارف و غرضي شانس چنداني براي پیروزی بر قاليباف، روحاني و جليلي نخواهند داشت. هر چند ماندن عارف در اين بين مي تواند آراي روحاني را شكسته و ضريب اطمينان پيروزي قاليباف و جليلي در دور اول رقابت انتخابات رياست جمهوري را بالا ببرد!. كه البته در اين صورت احتمال پيروزي جليلی بر قاليباف هم دور از دسترس نخواهد بود!. این نتیجه گیری در حالی قوت بیشتری پیدا می کند که ولایتی و حداد عادل هم به عنوان دو نماینده طیف اصولگرا، به نفع قالیباف از دور رقابتها کنار نروند و با ریزش بخش از آرای احتمالی وی، شرایط را برای پیروزی پر قدرت جلیلی آماده تر کنند.
در نهایت در صورتي كه عارف به نفع روحاني كنار برود و حداد عادل و ولایتی هم به نفع قالیباف کنار بروند، به نظر مي رسد كه رقابت نهايي بين روحاني، قاليباف و جليلي باشد كه در نهايت نفر آخر پيروز ميدان است!.
نظرات شما عزیزان: